نویسنده: حسن علی اکبری




 

مقدمه:

قسمت اول این مقاله قبلاً با نام « نکته هایی پیرامون حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی » از نظر خوانندگان عزیز گذشت. هم اکنون توجه خوانندگان را به قسمت دوم این مقاله جلب می کنیم.

نکته ششم: مفهوم حرکت حماسی

حماسه یعنی شجاعت، دلاوری، شدّت، صلابت، حمیّت وفعل حمِس یعنی دردین وکارزار ، سخت و محکم بودن وتحمّس ، شدّت واستواری داشتن است.
نظم، نثر، انسان، حادثه ومانند آن متّصف به وصف حماسی می گردد. شعر حماسی شعری است که روح غیرت وشجاعت وشدّت و مقاومت رابرمی انگیزد. خواه خودمضمون شعرحماسی باشد یا متضمن سرگذشت یک پهلوان وقهرمان باشد. مثل:

تن مرده وگریه دوستان

به اززنده وخنده دشمنان ( مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج17، ص624)
نثر و قصه و داستان حماسی نیز به همین معنی است.در قرآن نیز آیات حماسی فراوانی وجود دارد مثل: لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا یا محمد رسول الله والذین معه اشدّاء علی الکفار
سخنان حماسی نیز سخنانی است که به حماسه آفرینی، مردانگی وشرافت دعوت می کند مثل سخنان امام حسین (علیه السلام) درروز عاشورا که میفرمودند: هیهات منّا الذّله یا لااعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولاافرّ فرارالعبید یا همچون سخن امام خمینی (رحمت الله علیه) که فرمودند: بکشید مارا ملت ما بیدارتر می شود.
بعضی شخصیت ها نیز حماسی هستند وروحیات حماسه سازی دارند. شهیدان اصولا از این گونه شخصیت ها هستند. شهید مطهری که شهادت او حماسه ای بزرگ درانقلاب بود دراین زمینه می گوید:
شهید حماسه ‏آفرین است. بزرگترین خاصیت شهید حماسه ‏آفرینى اوست. در ملت هایى که روح حماسه‏، مخصوصاً حماسه الهى مى ‏میرد بزرگترین خاصیت شهید این است که آن حماسه مرده را از نو زنده مى‏ کند. لهذا اسلام همیشه نیازمند به شهید است، چون همیشه نیازمند به حماسه ‏آفرینى است، حماسه ‏هاى نو به نو و آفرینش هاى نو به نو. (مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص463)
ازنظر شهید مطهری (رحمت الله علیه) سخن مى ‏تواند سخن حماسى باشد و سخن حماسى یعنى سخنى که در آن بویى از غیرت و شجاعت و مردانگى باشد، بویى از ایستادگى و مقاومت باشد.(مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص35 )

ایشان می نویسد:

گفتیم یک سخن یا منظومه، یک شعر یا نثر حماسى آن است که در روح انسانى جولان و هیجانى در جهت سلحشورى و مقاومت و ایستادگى و دفاع از عقیده ایجاد کند، و یک شخصیت حماسى آن کسى است که در روحش این موج وجود دارد؛ یک روحیه متموّجى از عظمت، غیرت، حمیّت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالتخواهى دارد.(همان، ص35)
بعضی ملّت ها نیز همانند شخصیت های حماسی هستند وروحیات حماسی داشته وقهرمانانه عمل می کنند، شجاعانه اقدام می کنند، روح تحریک شده داشته وبا هیجان وشور انقلابی رفتار می کنند.
از آنچه پیرامون حماسه گفته شده می توان عناصر اصلی آن را بدست آورد. عناصری همچون نترسیدن وشجاعت داشتن، فداکاری کردن و ازخودگذشتن، ازشرافت وکرامت نفس برخوردار بودن، عزّت وسربلندی طلبیدن، روح بزرگ وهمّت عالی داشتن، هدف مقدس ومتعالی داشتن، رشد وآگاهی و زمان شناسی و بصیرت داشتن.
شهید مطهری (رحمت الله علیه) درمورد روح بزرگ وهدف مقدس داشتن در شکل گیری یک حماسه به زیبائی می نویسد:‏
حسین بن على علیه السلام یک روح بزرگ و یک روح مقدس است. اساساً روح که بزرگ شد تن به زحمت مى‏ افتد، و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا مى‏ کند. این خود یک حسابى است. ابن عباس ‏ها بیایند نهى کنند، مگر روح حسین اجازه مى‏ دهد؟! متنبّى، شاعر معروف عرب شعر خوبى دارد، مى‏ گوید:
وَ اذا کانَتِ النُّفوسُ کِباراً
تَعِبَتْ فى مُرادِهَا الْأجْسامُ‏
مى‏ گوید وقتى که روح بزرگ شد جسم و تن چاره ‏اى ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهش هاى تن مى‏ رود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت مى‏ کند. روح کوچک به دنبال لقمه براى بدن مى‏ رود اگرچه از راه دریوزگى و تملّق و چاپلوسى باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام مى‏ رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختى مى‏ دهد براى اینکه مى‏ خواهد در خانه‏ اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن نان جو مى‏ خوراند، بعد هم بلندش مى‏ کند و مى‏ گوید شب زنده دارى کن. روح بزرگ وقتى که کوچک ترین کوتاهى در وظیفه خودش مى ‏بیند، به تن مى‏ گوید این سر را توى این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنى و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهى نکنى! روح بزرگ آرزو مى‏ کند که در راه هدف هاى الهى و هدف هاى بزرگ خودش کشته شود؛ فرقش شکافته مى‏ شود، خدا را شکر مى‏ کند. روح وقتى که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنى که در زیر سم اسب ها لگدمال مى‏ شود، جریمه یک روحیه بزرگ را مى‏ دهد، جریمه یک حماسه را مى ‏دهد، جریمه حق پرستى را مى‏ دهد، جریمه ‏روح شهید را مى ‏دهد.
وقتى که روح بزرگ شد، به تن مى‏ گوید من مى‏ خواهم به این خون ارزش بدهم.
شهید به چه کسى مى‏ گویند؟ روزى چقدر آدم کشته مى‏ شوند؟ مثلًا هواپیما سقوط مى‏ کند و عده‏ اى کشته مى‏ شوند، چرا به آنها شهید نمى‏ گویند؟ چرا دور کلمه «شهید» را هاله ‏اى از قدس گرفته است؟ چون شهید کسى است که یک روح بزرگ دارد، روحى که هدف مقدس دارد، کسى است که در راه عقیده کشته شده است، کسى است که براى خودش کار نکرده است، کسى است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. (مجموعه‏ آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص42)
همچنین استاد شهید مطهری (رحمت الله علیه) دربیان یک حادثه حماسی از امیرالمومنین (علیه السلام) و در ذیل خطبه51 از نهج البلاغه برخورد حماسی امام و یاران ایشان را ذکر می کند که بدلیل شباهت بسیار زیادی که این داستان با وضعیت کنونی کشور ما دارد و در شناساندن یک حرکت حماسی کمک زیادی به ما می کند، همه آن را عینا به نقل از او می آوریم:
در جنگ صفّین در اولین برخوردى که میان سپاه امام على (علیه السلام) و سپاه معاویه رخ مى دهد، على روى حساب خودش حاضر نیست که شروع کننده جنگ باشد و تمام کوشش او این است که تا حد ممکن مشکلات و اختلافات را حل بکند، بلکه بتواند معاویه و یارانش را به اصطلاح روبراه بکند، ولى یک وقت متوجه مى‏ شود که آنها پیش دستى کرده‏ اند و شریعه یعنى جایى را که مى‏ شود از فرات آب برداشت گرفته‏ اند.
حضرت على علیه السلام سعى مى‏ کند با مذاکره مسأله را حل کند، پیغام مى ‏دهد که هنوز بناى جنگ نیست و مى‏ خواهیم مذاکره کنیم بلکه مسأله با مذاکره حل بشود، ولى طرف مقابل قبول نکرد. بنابراین یا باید اصحابش از تشنگى از پا دربیایند و یا باید جنگید، جنگى که دشمن شروع کرده است.
در نهج البلاغه است که حضرت على علیه السلام در مقابل جمعیت، ناراحت و عصبانى از این کار مى ‏ایستد و یک خطبه چند سطرى مى‏ خواند. مى‏ فرماید: «قَدِ اسْتَطْعَمْوکُمُ الْقِتالَ» اینها گرسنه ی جنگند و از شما غذا مى‏ خواهند اما از دم شمشیر. «فَاقِرّوا عَلى‏ مَذَلَّةٍ وَ تَأْخیرِ مَحَلَّةٍ أَوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْووا مِنَ الْماءِ» لشکریانم! نمى‏ گویم بروید بجنگید، بروید یکى از این دو راه را انتخاب کنید: یا تن به ذلت بدهید که آب را ببرند و شما نگاه کنید، یا این که این تیغ ها را از خون این ناکسان سیراب کنید تا خودتان سیراب شوید. «فَالْمَوْتُ فى حَیاتِکُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فى مَوْتِکُمْ قاهِرینَ» زندگى این است که بمیرید ولى فائق باشید و مردن این است که زنده باشید ولى توسرى خور.
با این سخنان خود آنچنان هیجان ایجاد کرد که در کمتر از دو ساعت، دشمن را بکلى از کنار شریعه فرات دور کردند که دیگر دشمن از تشنگى له له مى‏زد. ولى‏ امام على علیه السلام به سپاهیان خود گفت: شما هر روز اجازه بدهید که بیایند و آب بردارند. لشکریان گفتند: آنها به ما آب ندادند، پس ما هم به آنها آب نمى‏دهیم. ولى على فرمود: خیر، این یک کار غیرانسانى است؛ آب یک چیزى است که هر جاندارى حق دارد از آن استفاده کند. به آنها آب بدهید. (مجموعه‏ آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص26)
درشرائط کنونی نیز که دشمنان نظام اسلامی با افزایش فشارهای سیاسی واقتصادی تلاش در تحمیل اراده خود بر ملت ایران دارند با چنین وضعیت مشابهی روبرو هستیم یعنی یا باید دست ذلت به تسلیم بلند نموده و از انقلاب خود و همه دستاوردهای آن صرف نظر کنیم تا کمی سختی به خود راه ندهیم و یا آن که باید با شور و حال انقلابی خود مثل صحنه های گذشته به میدان آمده و با خلق حماسه هائی در عرصه سیاست و اقتصاد راه سربلندی و رو به رشد تعالی و پیشرفت و استقلال کشور را ادامه دهیم. و از این رو در انتخاب مسیر رهبر معظم انقلاب شعار و راهبرد سال را حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی معرفی نموده اند.

نکته هفتم: عناصر اصلی شعار سال

شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی حاوی پیش فرض ها و محتواها و حامل معانی و نکته های متعددی است. در این شعار نگاه به جلو و آینده نگری بلکه حرکت پیش دستانه ی آینده سازی وجود دارد. هنگامی که از نام سال آینده سخن به میان می آید بدنبال ساخت مسمّی و حقیقتی برای آن نام هستیم. چنان که اصولاً تحویل سال یعنی به اتمام رسیدن یک سال و شروع سال جدید و همچنان که رهبر انقلاب در پیام نوروزی خود فرمودند:
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده‌ی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی که طی کرده‌ایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کرده‌ایم، چگونه حرکت کرده‌ایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
از این رو نفس نامگذاری برای زمان آینده و مقطع پیش رو یعنی نگاه به جلو داشتن و عزم حرکت کردن و بنای ساختن آینده را داشتن و عنصر آینده از عناصر کلیدی شعار سال است.
امید، عنصر دیگری است که در این شعار وجود دارد. امید به آینده، امید به حرکت، امید به پیشرفت، امید به خلق حماسه، امید به پیروزی، امید به بهروزی، امید به مدیریت تحولات، امید به در اختیار گرفتن آینده، امید به نقش آفرینی و تأثیر گذاری، امید به ساختن آینده، امید به وضعیت مطلوب تر، امید به رهایی از مشکلات موجود وامید به فرج و گشایش که عنصر اصلی حیات و زندگی هر انسانی است در مفهوم حماسه سیاسی و اقتصادی برای ملت ما وجود دارد .
شور زندگی عنصر دیگر این شعار است. سرزندگی و نشاط و تموّج حیات و آن هم حیاتی همراه با سر افرازی، عزت و سر بلندی و از سر شعف که فقط اینها می تواند به زندگی انسان ها معنی ببخشد. عنصر دیگر، اطمینان از گذشته است. برای خلق حماسه، اطمینان واعتماد به داشته ها و سرمایه ها و خود باوری لازم است. بدون تکیه به گذشته ی مطمئن حماسه آفرینی بی معناست. تجربه گذشته در خلق حماسه های گوناگون، ملت ما را به این خود باوری رسانده است که با اطمینان خاطر از حماسه سازی در آینده سخن بگوید. احساس پیشرفت و باور به اینکه در حرکتی رو به جلو در حال تعالی و تکامل هستیم و اعتماد به نفس از بابت این که این حرکت ما به سوی پیشرفت، امکان پذیر و قابل دسترس بوده و با حرکت حماسی خود در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی، اهداف پیشرفت خود را جستجو کرده و خلق حماسه، راهی برای دستیابی به آنهاست .
خنثی سازی مکر و توطئه دشمنان در شعار سال به مثابه انگیزه است زیرا ما دشمن را شناخته ایم و نقشه او را فهمیده ایم. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرموده اند:
دو سوال وجود دارد:۱- لانه اصلی توطئه برضد ملت ایران کجاست؟ ۲- دشمنان این ملت چه کسانی هستند؟
حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی) در پاسخ به سوال اول تاکید کردند:
مرکز اصلی توطئه‌ها بر ضد ملت ایران، آمریکا است و امروز بعد از گذشت ۳۴ سال، هر‌گاه که نام دشمن برده می‌شود، ذهن ملت ایران به سرعت متوجه آمریکا می‌گردد. ...مسئولان آمریکا باید در مورد این موضوع بدقت تامل کنند و از خود بپرسند که چرا ذهن ملت ایران در خصوص دشمن، همواره متوجه آمریکا است؟ ...علاوه بر آمریکا که دشمن درجه اول و مرکز توطئه است، دشمنان دیگری هم وجود دارند، که دولت انگلیس خبیث از جمله آن‌ها است، اما از خود استقلالی ندارد و با دنباله روی، نقش مکمل دولت آمریکا را دارد. (سخنرانی روز اول سال92)
عکس العمل مناسب با توطئه دشمن داشتن یعنی بصیرت نسبت به دشمن و دشمن شناسی و افشای مقاصد و برنامه ی عمل دشمن. بنابراین توطئه دشمن مبنی بر آماج قراردادن عرصه اقتصاد و سیاست بطور توأمان در این سال ما را بر آن داشته تا حماسه ای متناسب بیافرینیم. شجاعت و دلاوری و اقدام جسورانه و بی باکانه در مفهوم حماسه نهفته است چنان که پایبندی به شعار و عمل به رجز خوانی ها و این که ما در عمل حرف های خودمان را به اثبات می رسانیم و بر گفتار خود ایستاده ایم.
ما ملت مسلمان و انقلابی هستیم و هرگز دیپلمات گونه و بزدلانه شعار نمی دهیم بلکه همچنان که در طول سی و چند سال پس از انقلاب در عرصه های گوناگون نشان داده ایم انقلابی و حماسی عمل می کنیم در عرصه اقتصاد و سیاست نیز حماسه هایی همچون حماسه هشت سال دفاع مقدس خواهیم آفرید.

نکته هشتم: اصول چهارگانه حماسه سازی

تحولات و رخدادهای بزرگ و خلق یک حماسه، مستلزم وجود اصول و نیازمند چند مطلب است: 1- عنایت و مشیت پروردگار 2- عبرت آموزی از گذشته 3- توانمندی درونی 4- کشش و ظرفیت آینده.
بدیهی است بدون عنایت پروردگار هیچ اتفاقی نمی افتد و ما تشاءون الّا ان یشاء الله. کارهای بزرک و حماسه های رخ داده در تاریخ همگی کار خدا بوده و در بستر اراده او تحقق یافته است. انقلاب اسلامی و حماسه های فراوان آن همچون حماسه 15 خرداد 42 ، حماسه 12 و 22 بهمن 57 ، حماسه حضور مردم در پای صندوق های رأی بطور مکرر و یا حضور میلیونی در راهپیمایی ها و حمایت ها در صحنه های گوناگون از انقلاب و نظام، حماسه هایی یکی بزگ تر از دیگری در دفاع مقدس، حماسه شهادت ها و ایثارگری ها و خلاصه همه حماسه آفرینی ها و حماسه سازی ها در پرتو عنایات پروردگار و با کمک و امداد او انجام گرفته است و از این پس نیز در مسیر این انقلاب الهی جز با خواست خدا هیچ حرکتی شکل نخواهد گرفت .
نگاه موحدانه حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) در رؤیت دست خدا در همه حوادث و مسائل انقلاب بسیار درس آموز است. ایشان به طور مکرر بر توجه به خواست خداوند در همه تحولات و حوادث تأکید داشتند و دگرگونی در دلها را که منشأ همه تغییرات و حوادث است، ناشی از عنایات ویژه پروردگار دانسته و بر همین اساس به تحلیل رویدادهای انقلاب اسلامی می پرداختند.
اصل دوم برای خلق یک حماسه و ایجاد یک تحول بزرگ استفاده از تجربه و سرمایه گرانقدر باز مانده از گذشته است. عبرت آموزی و درس گرفتن لازمه هر حرکتی است بویژه آنگاه که گذشته ای پر درس و پر ظرفیت وجود داشته باشد تا چراغ راه آینده گردد. گذشته ی انقلاب و تاریخ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که خود نتیجه به کار گیری همه تجربیات تاریخی اسلام و ایران می باشد، سراسر درس و عبرت حماسه آفرینی است.
اصل سوم توانمندی درونی یک ملت برای ایجاد تحول است. اگر ظرفیت ها و قابلیت ها و زمینه های تحول وجود نداشته باشد شکل گیری یک تحول، انتظار بیهوده ای است در این زمینه ملت ایران ثابت کرده است که در توانمندی برای تحول سر امد و پیشتاز همه ی ملل دیگر است.
و اصل چهارم کشش آینده است. شرایط آینده باید به گونه ای باشد که تحمل تحول را داشته باشد اگر آینده برای تحول مناسب نباشد باز شاهد تحولی عمیق نخواهیم بود.
بر اساس اصول مذکور به سامان رساندن حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی برای کشور در سال 92 کار دشواری نیست زیرا در مورد اصل اول یعنی عنایت خدا هر روز وبطور پیوسته ازآغاز انقلاب و قبل از پیروزی انقلاب تاکنون شاهد توجهات پروردگار و امدادهای غیبی و آشکار او در همه صحنه های انقلاب بوده ایم و نصرت یاری او، وعده تخلف ناپذیر و پشتوانه اصلی و مطمئن ملت مسلمان ما بوده است و لذا از این بابت مادامی که با اتکا به خدا حرکت کنیم هیچ دغدغه ای نداریم.
چالش های نظام نو پای اسلامی و رویارویی های مختلف آن با نظام استکباری و تجربیات فراز و فرود های متعدد و پیشینه حماسه سازی های گوناگون بخصوص در عرصه سیاست واقتصاد، درس های گران بها و انصافا جامع و بی شماری را فراروی مردم و مسئولین نظام قرار داده است و بطور خاص تجربه های موجود، راه سعادت و توفیق ملت ما را در ورود حماسی به اقتصاد و سیاست منحصر نموده است و اگر جز به این طریق عمل شود پشیمانی نتیجه قهری آن است ( مَن جرّب المجرّب حلّت به الندامه )
در مورد اصل سوم یعنی توانمندی درونی، مرور فهرست توانمندی ها و ظرفیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی کشور و توجه به دستاوردهای گران سنگ و اعجاب آمیز ملت ایران در عرصه های مختلف علم وتکنولوژی و تسلیحات و اداره امور مختلف و همه حوزه ها، اطمینان ما را برای خلق هر حماسه ای جلب می نماید.
و سر انجام در مورد اصل چهارم یعنی کشش آینده، نه فقط نیازهای پیش روی ما که همه ی شواهد و قرائن از تحولات آینده در داخل و منطقه و صحنه بین الملل گویای فرصت تاریخی و استثنائی به وجود آمده برای ملت ایران است تا با هوشمندی و عمل به هنگام، آینده ای درخشان را برای خود رقم بزند و در گذر از پیچ تاریخی ملموس کنونی نه فقط جبران همه عقب ماندگی ها که پیشتازی و الهام بخشی برای سایر ملتها را به ارمغان بیاورد.
بنابراین سخن از حماسه سازی و حماسه آفرینی سخن بیهوده ای نیست و اصول مورد نیاز برای شکل گیری یک حرکت خلاقانه و حماسی برای ملت ایران مهّیا می باشد و تنها اراده و همت عالی این ملت را می طلبد که بحمد الله چنین همتی نیز وجود دارد و چشم انداز آینده کاملا روشن و امید بخش است.

منبع: مشرق نیوز